-
زهرا پرهون
در دنیای امروز، هیچ مقولهای از دایرۀ آثار اقتصادی بیرون نیست. چنانکه تحولات اقتصادی و پیرو آن تغییرهای اجتماعی، تأثیر مستقیمی بر نظام هنر، ازجمله هنر نمایش دارد. با نگاهی به تاریخ تئاتر، میتوان دریافت شرایط اقتصادی، همواره در شکلگیری انواع هنرهای نمایشی و پدید آمدن گروههای مختلفی از مخاطب با سلیقههای گوناگون مؤثر بوده است. محققان بر این باورند، اگر از هنر، بهویژه هنر نمایش، فقط انتظار تأمین نیازهای مادی برود، آنگاه تا سطح کالایی اقتصادی، تنزل مقام مییابد. پس خواهناخواه، رکود یا رونق اقتصادی، در وضعیت هنر تأثیر دارد. این مسئله، دربردارندۀ اهمیت بررسی شرایط اقتصادی هنر است. شکوفایی اقتصاد هنر با شکوفایی اقتصاد کشورها، رابطهای تنگاتنگ دارد. مشکلات و آسیبهای اجتماعی –که از اقتصاد ناسالم نشئت میگیرد- بر هنر جامعه تأثیر میگذارد و افزون بر تأثیر مستقیم بر کمیت تولید آثار هنری، بر کیفیت آن نیز اثر گذاشته و همچنین سمتوسوی فکری هنر، هنرمند و مخاطبان را تغییر میدهد. در چنین شرایطی اثرگذاری اجتماعی، فکری و فرهنگی آثار نمایشی بر لایهها و سطوح مختلف مخاطبان و کنشگران دولتی و غیردولتی از دست میرود. بهعبارتیدیگر غلبۀ نگاه سودآوری در هنر تئاتر بر رویکرد آموزشی و فرهنگسازی این هنر، موجب میشود تئاتر از خاستگاه و کارکردهای اصیل دور شود و چهبسا در سایۀ مولفههای تجاری نیز خاصیت اندیشهپروری آن از دست رود.
تحولات اقتصادی بین سالهای 95-1380 در ایران، زمینهساز تغییرهایی در نظام اقتصادی هنر تئاتر و مناسبات آن با دولت شد. یکی از این تغییرها، حضور چهرههای سینما و تلویزیون در تئاتر بود که بر سازوکار مالی نهاد تئاتر و نظام تقاضا، تولید و عرضۀ آن تأثیر بسیاری گذاشت؛ آثاری که در سالهای اخیر، تبدیل به یکی از چالشهای هنر تئاتر و هنرمندانش شد و نیازمند آسیبشناسی عمیق و ارائۀ راهکارهای کارآمد است. پس در این گزارش، به واکاوی علل اقتصادی حضور چهرههای دو صنعت-هنر سینما و تلویزیون در هنر تئاتر پرداخته شده است، تا با کشف و صورتبندی این علل، مسیر برای ارائۀ راهکارهای حضور ساختارمند و مفید چهرههای دو رسانۀ مذکور در صحنۀ تئاتر، هموار شود. فقدان شناخت علمی از روند تغییرات اقتصادی و سویههای اجتماعی این تغییرات در جامعۀ ایران و آثار ناشی از آن بر پیکرۀ تئاتر ایران، موجب کمآگاهی سیاستگذاران فرهنگی و هنری میدان تئاتر کشور، برای تصمیمگیری دربارۀ شیوۀ حضور چهرههای سینما و تلویزیون در تئاتر خواهد شد.
آنچه را امروزه با عنوان مسئلۀ حضور بیرویۀ چهرههای سینما و تلویزیون در پیکرۀ فراگیر تئاتر کشور مطرح است، میتوان در چهار بخش، ریشهیابی کرد:
- دگرگونیهای اقتصادی سالهای 1380 تا 1395 که موجب قوتگیری طبقهای اجتماعی، موسوم به نوکیسه شد.
- زمینههای اجتماعی و فرهنگی خاص حاکم بر ایران که سبب تشدید مصرفگرایی در جامعه و گرویدن به کالاهای هنری لوکس شد.
- روند بیسروسامانی شکلگیری و توسعۀ تئاتر خصوصی در ایران.
- ویژگیهای خاصی که سینما و تلویزیون در چهرهسازی دارد.
هر کدام از این چهار محور، دارای سهمی است که موجب شده استفاده از چهرههای سینمایی و تلویزیونی، اندکاندک تبدیل به یک عامل اصلی در به روی صحنه رفتن یک نمایش در تماشاخانههای خصوصی شود. این رویه نیز کنار مزایایی مانند رونق سازوکار مالی تئاتر خصوصی و همچنین آشناسازی مردم با تئاتر، معایبی داشته که مهمترین آن به حاشیه راندن تئاتر اندیشهمحور کشور و تنزل فهم تئاتر در جامعه است. دو موضوعی که باعث میشود تئاتر از ماهیت و کارکرد اصیل، که اندیشهپروری است، دور شود.
در نگارش این گزارش، ضمن بهرهگیری از منابع کتابخانهای، از نظرسنجی (با حجم نمونه 120نفر) و مصاحبه با هشت نفر از صاحبنظران عرصۀ تئاتر نیز بهره گرفته شده است. همچنین از شیوۀ توصیفی-تحلیلی برای تبیین و تشریح مطالب استفاده شده است. این گزارش، از پایاننامهای به قلم نگارنده، با عنوان بررسی تحولات اجتماعی-اقتصادی سالهای 95-1380 ایران و تأثیر آن بر حضور چهرههای سینما و تلویزیون در تئاتر استخراج و متناسب با مخاطبان گزارش، بخشهایی به آن اضافه شده است. محمدرضا خاکی، استاد راهنمای این پایاننامه بود که در دانشگاه تربیت مدرس و در اردبیهشت 1397 دفاع شده است.