-
فاطمه یاسمی
مقدمۀ مؤلف
بخشی از مشکلات عمدۀ جوامع سنتی و کشورهای درحالتوسعه که دارای صنعت نفت هستند -ازجمله ایران- محوریت این صنعت در چرخۀ اقتصادی است؛ بهطوریکه سایر زمینههای اقتصادی مؤثر در چرخۀ اقتصادی کشور موردتوجه قرار نمیگیرند.
توسعه، از قوه به فعل رسیدن تمام تواناییهای ابعاد گوناگون جامعه را دربرمیگیرد؛ تواناییهایی که بر سیاستگذاری و برنامهریزی صحیح متکی هستند. مطلوبترین وضعیت یک جامعه زمانی است که ابعاد مختلف نظام اجتماعی هماهنگ با هم رشد کنند. بهعبارتیدیگر، نمیتوان بهراحتی از توسعۀ یک بعد جامعه بدون درنظرگرفتن ابعاد دیگر آن صحبت کرد. این توسعۀ همهجانبه باید مبتنی بر فرهنگ بومی هر کشور صورت گیرد تا بتواند پایدار و موفق باشد. به تعبیری، رشد و توسعۀ هر کشور از دل فرهنگ آن کشور بیرون میآید (هانتینگتون، 1379). بخش فرهنگ، همچون سایر بخشهای جامعه، با کمبود منابع روبهروست و توجه به اقتصاد در این حوزه ضرورت دارد؛ تا با تصمیمگیری دربارۀ روشها و شیوههای مختلف تخصیص منابع و تشخیص بهینهترین آنها، سیاستها در جهت تأمین خواستههای جامعه مفید واقع شوند.
یکی از برجستهترین شاخههای اقتصاد فرهنگ، اقتصاد صنایع خلاق است که خود دربردارندۀ بخشهای مختلفی ازجمله سینما، تئاتر و ... است. چنانچه به پژوهشها و مقالات صورت گرفته در زمینۀ سینما مراجعه کنیم، متوجه میشویم که سینما در حوزههای وسیعی با عناوین مختلفی چون صنایع خلاق و صنایع رسانهای موردتحلیل و بررسی قرار گرفته است.
صنعت سینما منشوری است که ابعاد مختلف فرهنگی، هنری، اجتماعی، تکنولوژیک، صنعتی و اقتصادی یک جامعه را در سطوح مختلف دربرمیگیرد و بهدلیل اهمیت این صنعت، باید درنظرداشت که توجه و بررسی بعد اقتصادی سینما به معنی بیاهمیت جلوه دادن سایر ابعاد دیگر آن نیست. توماس گوبک (1978) محقق و استاد برجستۀ علوم ارتباطات و صنایع رسانهای، در مقالۀ خود به این مسئله که مطالعات سینمایی عمدتاً به نقد و تحلیل فیلمها و اتفاقات تاریخی بسنده میکنند، اعتراض کرده و معتقد است که ابعاد اقتصادی فیلم و سینما در بیشتر مواقع از سوی پژوهشگران مغفول واقع شده است. در هر زمانی، تأمین بودجۀ کافی و متناسب یکی از مسائل اصلی و محرک چرخهای صنایع مختلف بوده است؛ بهطوریکه همواره روشهای بدیع و جدیدی در تأمین منابع مالی صنایع مختلف بروز و ظهور میکنند و صنعت سینما نیز از این قاعده مستثنی نیست.
مبحث اقتصادی سینما دربرگیرندۀ تمامی فرایندهای اقتصادی است که به تولید، توزیع و پخش و نیز بخشهای وابسته به آنها و تأثیراتشان بر سطوح مختلف اقتصاد داخلی و بینالمللی مربوط میشوند. تأمین منابع مالی جهت تولید، توزیع و نمایش فیلمهای سینمایی از دیدگاه اقتصادی بهطورمشخص نوعی سرمایهگذاری محسوب میشود؛ همچنین میزان و چگونگی بازگشت این سرمایه و سود حاصل از آن بهترین شاخص برای ارزیابی میزان موفقیت سینما در بعد اقتصادی به شمار میآید.