-
محسن فینیزاده بیدگلی
دکتری ارتباطات دانشگاه علوم تحقیقات
در سالهای نهچندان دور برای خرید بسیاری از کالاها، صفهای طولانی وجود داشت. سر آخر هم بعد از صرف زمان طولانی در صف، تعداد محدودی از آن کالا به خریدار میرسید؛ یعنی خریدار باید در صف میماند و انتظار کالا را میکشید، اما حرکت و رشد صنعت و رفاه اجتماعی، وضعیت را تغییر داد، رقبای زیادی در هر صنعت به وجود آمدند، آنقدر رقبا از نوع تولیدکننده و واردکننده زیاد شد که دیگر این فروشنده بود که دنبال خریدار میگشت. شاید فضای رسانهای هم بیشباهت به این موضوع نباشد. حدود ربع قرن پیش، فقط چند شبکۀ محدود تلویزیون و رادیو وجود داشت و رسانههای مکتوب هم بیشتر دولتی بودند. برنامۀ تلویزیون با مصلحت مدیرانش تولید میشد و مخاطبان نقش گیرندۀ پیام را داشتند. مخاطبان اینبار باید در صف برنامه میایستادند تا در ساعت فلان و شبکۀ فلان، برنامۀ موردعلاقۀ خود را ببینند، آن هم اگر کیفیت مطلوب داشت و برفکی نبود یا یکی از اهالی خانه، نمیخواست برنامۀ دیگری را در کانال دیگری ببیند؛ یعنی این مخاطب بود که باید دنبال رسانه میگشت.
رسانهها بهمرور زمان تغییر کردند، اما تغییر تلویزیون بسیار گسترده بود. دیگر لازم نبود مخاطب ایرانی بین چند کانال محدود، برنامه انتخاب کند. رسانۀ ملّی به بیش از بیست شبکۀ تلویزیونی که بعضی با کیفیت اچدی پخش میشد در کنار رادیو به دهها شبکۀ تخصصی و عمومی رسید. فضای مجازی و شبکۀ پخش خانگی محصولاتی را خارج از حیطۀ صداوسیما به مخاطب میرساندند. حضور ماهواره باعث شد که دیگر مصلحت ضعیف شود و میان و نیاز مخاطب، برنامهها را گزینش کند. کار به اینجا نیز ختم نشد. رسانههای همراه در قالب تلفن هوشمند و ... پا را از این فراتر گذاشتند و به کمک اینترنت، مخاطب را از یک گیرندۀ پیام به تولیدکنندۀ آن تبدیل و درحقیقت مخاطب را کنشگر کردند. دیگر مخاطب انتخای نمیکرد که چه ببیند، بلکه خودش در محتوا مشارکت میکرد و حتی به کمک فضای مجازی صاحب تلویزیون شخصی شد. همۀ این موارد امروزه سپهر رسانهای کشور را تبدیل به مجموعهای از رسانهها کرده است که با هم رقابت میکنند تا بتوانند سپهر بیشتری از مخاطب را به خود اختصاص دهند و جذب نمایند.
اهمیت و ضرورت این پژوهش باتوجهبه جایگاهی که رسانهها در اثرگذاری بر ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی بشر امروزی دارد، بدیهی بهنظرمیرسد. رسانۀ ملّی برای رقابت با رقبای قدرتمند خود در سپهر رسانهای کشور که فضایی متنوع و متکثر از رسانههای مختلف است، باید رقبای خود را بشناسد تا متناسب با ظرفیتش و فضای رقابتی پیشِ رو، سیاستهای متناسبی را اتخاذ کند.
اهداف این گزارش بررسی رقبای رسانۀ ملّی در سپهر رسانهای کشور است که با استفاده از روش «تحلیل محتوای کیفی» سعی در رسیدن به این هدف داریم. عمدهترین دلیل انتخاب و بهکارگیری روش کیفی ماهیت سؤال پژوهشی است (فلیک، 1388). چون ما بر آن هستیم که با بررسی نظریات کارشناسان به کشف مفاهیم و رابطهها در دادههای مصاحبهها پی ببریم و با سازماندهی آنها به رقبای رسانۀ ملّی برسیم، از روش کیفی استفاده کردهایم.
در پژوهش حاضر «جامعۀ موردبررسی» کارشناسانی هستند که دارای تحصیلات دانشگاهی در سطح کارشناسی ارشد یا دکترای رشتههای مربوط به حوزۀ رسانه و همچنین حداقل ده سال سابقۀ تجربی در حوزۀ رسانه بودهاند. ازطرفدیگر چون نمونهگیری کیفی برخلاف نمونهگیری کمی مبتنی بر استفادۀ معیار گزینش از پیش تعیین شده است (لکومت و پریسل، 1993)، گردآوریهای داده نیز به روش مصاحبۀ عمیق با 13کارشناس خبره و واجد شرایط صورت گرفت و در مصاحبهها تلاش شد تا اطلاعات لازم گردآوری شود. پرسشها نیز بهصورت باز مطرح شدند تا مصاحبهشونده بتواند بهآسانی اطلاعات را که مایل است در اختیار مصاحبهگر قرار دهد. پس از ثبت و ضبط مصاحبهها، کار پیادهکردن و صورتبندیشان در قالب مجموعهای از عبارات انجام شده است. سپس عملیات چهارگانۀ فرایند (کدگذاری، مفهومسازی، فروکاهی، مقولهپردازی و ربطدهی) روی این عبارات اعمال شده است. شایان ذکر است که فرایند کدگذاری و تحلیل دادهها بهصورت دستی انجام گرفته است، کاری که برحسب ماهیت تفسیری و ژرفانگر تحقیق مناسبتر بهنظرمیرسید و از مقولات استخراجی تحلیل و نتیجهگیری ارائه شده است.