وسایل ارتباطجمعی و تعامل آنها با مخاطب، ضرورت شناخت و توجه به سیاستگذاریهای رسانهای با تمرکز بر گروههای مختلف مخاطب را افزایش میدهد. کودکان یکی از گروههای اصلی مخاطب رسانهها هستند. نگرانیها بهطور خاص در باب اوقات فراغت رسانهای کودکان رو به افزایش است؛ زیرا رسانه بهعنوان یکی از عوامل غیرانسانی مؤثر در تربیت کودک، همزمان بر سلامت و ادراک یا تفسیر کودکان از محیط تأثیر میگذارد .این پژوهش باهدف شناسایی عوامل مؤثر بر رشد شناختی مخاطب کودک از طریق تلویزیون انجامشده است.
بهمنظور افزایش دقت در یافتههای پژوهش، با استفاده از روش نمونهگیری نظری، از بین همۀ رسانهها تلویزیون انتخاب شد؛ زیرا کودکان از تلویزیون استفادۀ بیشتری میکنند. در گام نخست پژوهش، فن فراترکیب هفت مرحلهای سندلوس کی و باروسو ۲۰۰۷ به کار گرفتهشده است.
در مرحلۀ اول فراترکیب، سؤالهای پژوهشی تعیین شد و در مرحلۀ دوم، به جستوجوی مقالهها با کلمات کلیدی مرتبط با سؤال پژوهش پرداخته شد. در گام سوم، بعد از فیلتر کردن ۴۱۵ مقاله یافت شده با فن ارزیابی انتقادی، ۶۱ مقاله مرتبط با سؤال پژوهش به دست آمد. در گامهای چهارم و پنجم فراترکیب، به مطالعه و استخراج کدها و دستهبندیها پرداخته شد و در گام ششم، برای تأیید اعتبار کدگذاری، دو سند توسط یکی از اعضای کمیتۀ خبرگان بهطور مجدد کدگذاری شد و شاخص کاپا برای این دو سند، به ترتیب 63درصد و 69درصد به دست آمد. بهاینترتیب، در گام هفتم، ۱۷ زیر معیار و ۶ معیار اصلی شامل رفتار مراقب هنگام مشاهده، دلایل مشاهده، سبک مشاهده، نوع محتوای مشاهدهشده (بر مبنای سن)، تلویزیون اولیه و ساختار محتوا از عوامل مؤثر و همچنین زمینهساز تأثیر تلویزیون بر رشد شناختی مخاطب کودک شناسایی تأیید شد.
در حوزۀ سیاستگذاری، به سازمانهای رسانهای پیشنهاد میشود که در برنامهریزیهای آتی خود، به عواملی ازجمله درگیر کردن توجه مخاطب، ارزیابی تجربۀ تماشای تلویزیون، سرمایهگذاری بر پتانسیلهای آموزشی تلویزیون و رویکردهای مربوط به ترکیب سرگرمی با آموزش بیش از قبل تمرکز داشته باشند