چکیده
دینپژوهی در ایران در دو دهۀ اخیر تحولات مثبت و ارزندهای یافته است و دین رفته رفته در کانون انواع تحلیلهای فلسفی-نظری و پژوهشهای علمی-تجربی واقع شده است و امید میرود که این مجموعه مطالعات درنهایت درک جامعۀ دینی ما را از پدیده پیچیده و ذوجوانب دین و دینداری عمق و ژرفای بیشتری بخشد.
به هر جهت این واقعیتی انکارناپذیر ولی مستور است که هرگونه دینپژوهی (اعم از نظری یا تجربی) لاجرم دیدگاهی را دربارۀ دین مفروض میگیرد. بهبیاندیگر دینپژوه پیش از پژوهش تفصیلی خود دربارۀ پدیدۀ دین، لاجرم تصوری (ولو اجمالی و تلویحی) از آن پدیده دارد و پژوهش خود را بر بنیان آن تلقی استوار میکند. دیدگاه دینپژوه دربارۀ دین به نحوی از انحا در ساختار و حتی محتوای پژوهش وی مؤثر میافتد و البته نتایج پژوهش نیز میتواند به نوبۀ خود تلقی پژوهنده را دربارۀ دین تدقیق و تنقیح نماید.
هنگامی که هر پژوهندهای درصدد برمیآید که حیطۀ گسترده و پیچیدهای چون دینداری را در سطح کل کشور و با شیوهای پهنانگر موردبررسی تجربی قرار دهد این ضرورت را احساس میکند که با نگاهی تفصیلی بنیانهای نظری مفهوم محوری در دست پژوهش خویش را موردتوجه قرار دهد. بدینلحاظ تلاش گردید «دین و دیندار» در دو حوزۀ متفاوت معرفتی یعنی دیدگاه اسلامی (درون دینی) و علوم اجتماعی (برون دینی) مورد واکاوی نظری قرار گیرد.