-
آسیه ارحامی
دانشجوی دکترای رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی و پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
الگوی باروری استانی، سال 1399 (مرکز آمار ایران)
این گزارش کمک میکند سیاستگذاران، مدیران و کارشناسان دستگاههای اجرایی و نهادهای مردمی، تصویر روشنتری از وضعیت موجود و چرایی تلاش در راستای تغییر سیاستها به سوی تشویق و حمایت از فرزندآوری به دست آورند و از سوی دیگر زمینه مناسبی جهت ارزیابی اثربخشی اجرای قانون در بهبود وضعیت، فراهم خواهد آمد.
این گزارش با استفاده از روش کتابخانهای و مراجعه به منابع علمی و معتبر، سیمای وضعیت فرزندآوری را در کشور به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای سنجش وضعیت جمعیتی کشور مورد بررسی قرار داده و تلاش نموده تا تصویری روشن از اینکه مردم در حوزه فرزندآوری چه باوری دارند و چگونه رفتار میکنند، ارائه دهد.
در بخش رفتارهای فرزندآوری با مرور شاخصهایی چون رشد جمعیت، بُعد خانوار، تعداد موالید، میزان ناخالص موالید، میزان باروری عمومی و زناشویی، الگوی سنی باروری در ایران، فاصله زمان تولد فرزند از زمان ازدواج، مرتبه تولد فرزند، میزان باروری کل به تفکیک مناطق شهری و روستایی، الگوی تحصیلی باروری زنان در ایران، میزان باروری کل به تفکیک زنان شاغل و غیرشاغل، تلاش شده مهمترین مشخصههای فرزندآوری جامعه ایرانی مرور شود. با توجه به دادههای به دست آمده از شاخصهای مذکور، میتوان گفت کاهش فرزندآوری در کشور به یک الگوی غالب تبدیل شده و در تمامی استانها، شهرها و روستاها، گروههای مختلف اجتماعی و... محرز است، هرچند که شدت و ضعف متفاوتی دارد.
مرور شاخصهای مذکور نشان از برخی خلأها و نکات قابل تأمل در این حوزه دارد:
- یکی از چالشهای پیش رو در حوزه سنجش رفتارهای باروری در جامعه، تشتت در دادههای «نرخ باروری کل» است به نحوی که دادههای مراکز آماری مختلف و حتی دادههای یک مرکز آماری در گزارشهای مختلف با یکدیگر تفاوت دارند. این تشتت و عدم انتشار گزارش تحلیلی توسط مرکز آمار ایران به عنوان نهاد متولی در این راستا جهت تبیین و یکپارچهسازی دادهها از جمله مسائلی است که قابل تأمل بوده و بایستی مورد توجه قرار گیرد. این موضوع از این حیث حائز اهمیت است که در تبصره بند «ت» ماده (1) قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» مقرر شده نرخ باروری کل کمتر از 2.5 فرزند در شهرستان محل تولد فرزند یا زادگاه پدر، ملاک اختصاص برخی از تسهیلات و مشوقهای اقتصادی آن قرار گیرد. بر این اساس انتظار میرود ضمن رفع تشتت یاد شده، این شاخص به تفکیک شهرستانها نیز توسط مرکز آمار ایران احصا گردد.
- تفاوت قابل توجه نرخ باروری کل با نرخ باروری زناشویی نشان میدهد افزایش تجرد و به تأ خیر انداختن سن ازدواج یکی از عوامل مهم در کاهش باروری در ایران بوده است و در صورت افزایش ازدواج در کشور میتوان انتظار داشت نرخ باروری نیز افزایش یابد. چراکه در محاسبه میزان باروری کل، تعداد موالید را به کل جمعیت زنان 49-15 ساله چه مجرد و چه متأهل در نظر میگیرند و بر این اساس متوسط نرخ باروری برای سال 1399 عدد 1.5 به دست میآید. اما اگر تعداد موالید را به جمعیت زنان ازدواج کرده 49-15 ساله در نظر بگیریم، میزان باروری زناشویی حاصل شده و نرخ باروری زناشویی 2.4 فرزند خواهد بود. بر این اساس افزایش ازدواج در جامعه تأثیر مثبت بر افزایش نرخ باروری کل خواهد داشت. البته توجه به این نکته ضروری است که نرخ باروری نکاحی نیز تنها در 11 استان از 31 استان بیش از 2.5 فرزند احصا شده که نشاندهنده کم فرزندی زوجین بالفعل است.
- مقایسه کل ولادتهای رخ داده در سال 1399 با سال 1398 نشان میدهد که در سال 1399، 40 درصد ولادتها مرتبه اول (فرزند اول)، 40.8 درصد ولادتها مرتبه دوم (فرزند دوم)، 14.2 درصد ولادتها مرتبه سوم (فرزند سوم) و 4.3 درصد ولادتها مرتبه چهارم و بیشتر است؛ این در حالی است که در سال 1398، حدود 43.1 درصد ولادتها مرتبه اول (فرزند اول)، 40.5 درصد ولادتها مرتبه دوم (فرزند دوم)، 12.5 درصد ولادتها مرتبه سوم (فرزند سوم) و 3.2 درصد ولادتها مرتبه چهارم و بیشتر بوده است. بر این اساس میزان تولد فرزندان سوم، چهارم و بیشتر طی این دو سال رشد داشته است. امری که میتواند تا حدودی نشاندهنده تغییر رفتارهای باروری به سمت افزایش فرزند تلقی شود، با این حال قضاوت در خصوص این مسئله براساس دادههای دو سال بسیار دشوار بوده و نیازمند بررسی بیشتر و تحقیقات مستقل در این زمینه است.
- رصد تغییرات میانگین سن مادران طی سالهای اخیر نشان میدهد اگرچه میانگین سن ازدواج در دختران طی سالهای 1398 و 1399 از سوی سازمان ثبت احوال کشور ثابت مانده و 24 سال بیان شده، با این حال بیشترین درصد موالید در سال 1398 در گروه سنی 29-25 و در سال 1399 در گروه سنی 34-30 سال رخ داده است که این تغییر قابل تأمل است. نکته حائز اهمیت آنکه بالا رفتن میانگین سن مادران منجر به کاهش مداوم میزان موالید در خانواده میگردد. در شرایطی که افراد در مقایسه با گذشته، دیرتر بچهدار میشوند و در عین حال فاصلهگذاری فرزندآوری را نیز رعایت میکنند، کاهش فرزندان خانواده به یک یا دو فرزند رخ خواهد داد. بر این اساس سیاستگذاری در راستای کاهش میانگین سن فرزندآوری ضمن حفظ سلامت مادر و کودک ضروری به نظر میرسد.
- ﻓﻘﺪان دادهﻫﺎی ﻣﻠﯽ درﺧﺼﻮص ﺗﻔﺎوت رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺑﺎروری در ﮔﺮوهﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺷﻐﻠﯽ، ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ، وﺿﻌﯿﺖ اﻗﺘﺼﺎدی ﺧﺎﻧﻮار، ﻓﺎﺻﻠﻪ ازدواج و ﻓﺮزﻧﺪآوری ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻓﺮزﻧﺪ، ﺗﻔﺎوت ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺗﻮﻟﺪ ﺑﯿﻦ ﻓﺮزﻧﺪان و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﭼﺮاﯾﯽ ﺗﻔﺎوتﻫﺎی ﻧﺮخ ﺑﺎروری در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﮐﺸﻮر و ﮔﺮوهﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ از ﭼﺎﻟﺶﻫﺎی ﺟﺪی ﭘﯿﺶرو در ﺗﺤﻠﯿﻞ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺑﺎروری اﺳﺖ. ﺑﻪﻋﺒﺎرت دﯾﮕﺮ دادهﻫﺎی آﻣﺎری در ﺣﻮزه ﺗﻔﺎوت رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺑﺎروری ﺑﻪ ﮐﻠﯿﺎت ﯾﺎ اﻣﻮر ﮐﻠﯿﺸﻪای اﮐﺘﻔﺎ ﮐﺮده و ﺗﻤﺎﻣﯽ اﺑﻌﺎد رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﻓﺮزﻧﺪآوریﮔﺮوهﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن ﻗﺮار ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل، در ﺑﺤﺚ ارﺗﺒﺎط ﺑﯿﻦ ﺗﺤﺼﯿﻼت و ﻓﺮزﻧﺪآوری، ﺻﺮﻓﺎْ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ وﺿﻌﯿﺖ ﺑﺎروری و ﺗﺤﺼﯿﻼت زﻧﺎن و ﻧﻘﺶ اﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﺮ ﮐﺎﻫﺶ ﻓﺮزﻧﺪآوری اﮐﺘﻔﺎ ﺷﺪه و ﻣﺴﺌﻠﻪ اﻓﺰاﯾﺶ ﺗﺤﺼﯿﻼت ﻣﺮدان و ارﺗﺒﺎط آن ﺑﺎ ﻓﺮزﻧﺪآوری ﻧﺎدﯾﺪه ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻦ در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺻﻮرتﮔﺮﻓﺘﻪ، اﻟﮕﻮی ﺑﺎروری اﻋﻀﺎی ﻫﯿﺌﺖ ﻋﻠﻤﯽ داﻧﺸﮕﺎهﻫﺎ، داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن رﺷﺘﻪ ﭘﺰﺷﮑﯽ در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن و... ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺑﺎروری اﯾﺮاﻧﯿﺎن ﻣﯽﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ در اﮐﺜﺮﯾﺖ ﺑﻮدن ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی دارای دو ﻓﺮزﻧﺪ و ﺗﮏ ﻓﺮزﻧﺪ در ﮐﺸﻮر، ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎی ﻣﺸﻮق ﻓﺮزﻧﺪآوری ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪﻧﺤﻮی ﺗﻨﻈﯿﻢ ﺷﻮد ﮐﻪ تماﻣﯽ ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪ ﮔﺮدﻧﺪ، اﻣﺎ اﯾﻦ ﻣﺸﻮقﻫﺎ ﺑﻪﺻﻮرت ﭘﻠﮑﺎﻧﯽ اﻋﻤﺎل گردد. ﺑﻪﻧﺤﻮی ﮐﻪ در ﻋﯿﻦ ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪی ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ از ﻣﺸﻮقﻫﺎی ﻓﺮزﻧﺪآوری ﻧﺤﻮه ﺳﯿﺎﺳﺘﮕﺬاریﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪﮔﻮﻧﻪای ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ از ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی دارای ﺳﻪ ﻓﺮزﻧﺪ و ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮی ﺻﻮرت ﮔﯿﺮد.
در ﺑﺨﺶ ﺳﻨﺠﺶ ﻧﮕﺮشﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪآوری ﺗﻼش ﺷﺪ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﭘﯿﻤﺎﯾﺶﻫﺎی ﻣﻠﯽ ﺻﻮرتﮔﺮﻓﺘﻪ در اﯾﻦ ﺣﻮزه ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ و ارزﯾﺎﺑﯽ ﻗﺮار ﮔﯿﺮد. از ﺟﻤﻠﻪ اﯾﻦ ﭘﯿﻤﺎﯾﺶﻫﺎ ﻣﯽﺗﻮان ﺑﻪ ﭘﯿﻤﺎﯾﺶ «ﮔﺮاﯾﺶﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﻧﮕﺮشﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در اﯾﺮان: ﮔﺰارﺷﯽ از ﯾﮏ ﻧﻈﺮﺧﻮاﻫﯽ ﻣﻠﯽ در ﺳﺎل 1353» (1353)؛ «ﭘﯿﻤﺎﯾﺶ ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﮕﺮشﻫﺎ و رﻓﺘﺎرﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ در اﯾﺮان» (1375)؛ «ﮔﺮاﯾﺶﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﻧﮕﺮشﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﯾﺮاﻧﯿﺎن ﮐﻞ ﮐﺸﻮر» (1383)؛ ﺳﻪ ﻣﻮج «ارزشﻫﺎ و ﻧﮕﺮشﻫﺎی اﯾﺮاﻧﯿﺎن» (1379، 1382، 1394)؛ «ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﺤﻮه ﻧﮕﺮش ﺟﻮاﻧﺎن در آﺳﺘﺎﻧﻪ ازدواج و زﻧﺎن ﻫﻤﺴﺮدار 49-15 ﺳﺎﻟﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪآوری و ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و اﻗﺘﺼﺎدی و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ آن» (1394)؛ «وﺿﻌﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و اﺧﻼﻗﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ اﯾﺮان» (1396)؛ «ﭘﯿﻤﺎﯾﺶ ﻣﻠﯽ ازدواج» (1396)؛ «ﭘﯿﻤﺎﯾﺶ ﻣﻠﯽ ﺧﺎﻧﻮاده» (1398)؛ «ﻧﻈﺮﺳﻨﺠﯽ اﯾﺴﭙﺎ ﭘﯿﺮاﻣﻮن ﻧﮕﺮش ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺐ بودن ﭼﻨﺪ ﻓﺮزﻧﺪ ﺑﺮای ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻮاده» (1400) اﺷﺎره ﮐﺮد.
ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ دادهﻫﺎی ﺣﺎﺻﻞ از ﻧﮕﺮش ﺳﻨﺠﯽﻫﺎی ﺻﻮرتﮔﺮﻓﺘﻪ و ﺗﻐﯿﯿﺮات آﻧﻬﺎ ﻃﯽ ﺳﺎلﻫﺎی اﺧﯿﺮ ﻣﯽﺗﻮان ﮔﻔﺖ:
- داﺷﺘﻦ ﻓﺮزﻧﺪ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﯾﮏ اﻣﺮ ارزﺷﻤﻨﺪ و ﻫﻨﺠﺎرﯾﻦ اﺳﺖ ﺑﻪﻧﺤﻮی ﮐﻪ در ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻧﻈﺮﺳﻨﺠﯽﻫﺎی ﺻﻮرتﮔﺮﻓﺘﻪ، فقط 0.5 درﺻﺪ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻓﺮزﻧﺪآوری ﺑﻮدهاﻧﺪ. ﺗﻨﻬﺎ اﺳﺘﺜﻨﺎ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﭘﯿﻤﺎﯾﺶ اﯾﺴﭙﺎ در ﺳﺎل 1400 است.
- در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ دﻫﻪ 80 در ﮐﺸﻮر، ﺷﺎﻫﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮔﻔﺘﻤﺎﻧﯽ در ﺣﻮزه ﻓﺮزﻧﺪآوری ﻫﺴﺘﯿﻢ ﺑﻪﻧﺤﻮی ﮐﻪ از ﻏﻠﺒﻪ ﮔﻔﺘﻤﺎن دو ﻓﺮزﻧﺪی ﮐﺎﺳﺘﻪ ﺷﺪه و در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻄﻠﻮﺑﯿﺖ ﺳﻪ ﻓﺮزﻧﺪ و ﺑﯿﺸﺘﺮ از آن در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪﻟﺤﺎظ ﻧﮕﺮﺷﯽ، از ﭘﺬﯾﺮش ﺑﺎﻻﺗﺮی ﺑﺮﺧﻮردار ﺷﺪه اﺳﺖ.
- ذﮐﺮ دﻻﯾﻠﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻧﮕﺮاﻧﯽ از آﯾﻨﺪه ﻓﺮزﻧﺪ ﯾﺎ ﺳﺨﺖ ﺑﻮدن ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻓﺮزﻧﺪ در ﭘﯿﻤﺎﯾﺶﻫﺎی ﺻﻮرتﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ دﻻﯾﻞ ﮐﻢﻓﺮزﻧﺪی ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ زوﺟﯿﻦ ﺟﻮان ﺑﯿﺶ از آﻧﮑﻪ درﮔﯿﺮ ﻧﯿﺎزﻫﺎی اوﻟﯿﻪ ﮐﻮدک در ﺳﺎلﻫﺎی اﺑﺘﺪاﯾﯽ ﻋﻤﺮ او ﺑﺎﺷﻨﺪ در ﯾﮏ اﻗﺪام ﺑﺎزاﻧﺪﯾﺸﺎﻧﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺮ آﯾﻨﺪه ﮐﻮدک و ﺗﺄﻣﯿﻦ آﯾﻨﺪهای ﻣﻄﻠﻮب ﺑﺮای او در ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﺸﺎن از ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﮕﺮش ﺧﺎﻧﻮاده اﯾﺮاﻧﯽ در ﻓﺮاﯾﻨد ﻓﺮزﻧﺪﭘﺮوری دارد.
- ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﻠﯽ ﺑﺴﯿﺎر ﮐﻤﯽ ﺑﻪ اﺣﺼﺎ و رﺻﺪ ﻋﻠﻞ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﮐﻢﻓﺮزﻧﺪی ﯾﺎ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎی ﻓﺮزﻧﺪآوری در ﺧﺎﻧﻮاده اﯾﺮاﻧﯽ ﭘﺮداﺧﺘﻪاﻧﺪ. از ﻃﺮﻓﯽ دﯾﮕﺮ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد ﻧﯿﺰ دﻻﯾﻞ ﮐﻠﯽ را اﺣﺼﺎ ﮐﺮده و ﻣﺮاد از ﺑﺮﺧﯽ دﻻﯾﻞ ﺑﻪدﺳﺖ آﻣﺪه ﻧﯿﺰ ﭼﻨﺪان روﺷﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس ﻓﻘﺪان ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﻣﻠﯽ در ﺣﻮزه ﻣﻮاﻧﻊ و ﭼﺎﻟﺶﻫﺎی ﭘﯿﺶروی ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ در ﺣﻮزه ﻓﺮزﻧﺪآوری ﺑﻪ ﺗﻔﮑﯿﮏ ﮔﺮوهﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، اﻟﮕﻮﻫﺎی ﻧﮕﺮﺷﯽ درﺧﺼﻮص ﻓﺮزﻧﺪآوری و ﻓﺮزﻧﺪﭘﺮوری، ﮔﺮوهﻫﺎی ﻣﺮﺟﻊ اﺛﺮﮔﺬار و... در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ از ﺟﻤﻠﻪ ﺧﻸﻫﺎی ﭘﯿﺶ رو اﺳﺖ. ﻻزﻣﻪ ﺳﯿﺎﺳﺘﮕﺬاری ﻣﻨﺎﺳﺐ در راﺳﺘﺎی ﺣﻤﺎﯾﺖ و ﺗﺸﻮﯾﻖ از ﻓﺮزﻧﺪآوری، ﺳﻨﺠﺶ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺑﺎروری در ﺑﯿﻦ ﮔﺮوهﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻧﮕﺮش ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﻪﺻﻮرت ﻣﺸﺨﺺ و ﻓﺎرغ از ﮐﻠﯽﻧﮕﺮی اﺳﺖ.
ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ دادهﻫﺎی اﯾﻦ دو ﺑﺨﺶ (رﻓﺘﺎرﻫﺎ و ﻧﮕﺮشﻫﺎ) ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﺑﯿﻦ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﻓﺮزﻧﺪآوری و ﻧﮕﺮش ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪآوری ﺷﮑﺎف وﺟﻮد دارد. اﮔﺮﭼﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ دادهﻫﺎی ﺟﻤﻌﯿﺘﯽ ﻧﺸﺎن از ﮔﺮاﯾﺶ ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﺤﺪود ﮐﺮدن ﻓﺮزﻧﺪان ﺑﻪ ﺣﺪود دو ﻓﺮزﻧﺪ دارد، اﻣﺎ ﺑﻪﻟﺤﺎظ ﻧﮕﺮﺷﯽ ﻣﻄﻠﻮﺑﯿﺖ ﻓﺮزﻧﺪآوری در ﺟﺎﻣﻌﻪ رو ﺑﻪ اﻓﺰاﯾﺶ اﺳﺖ. در ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻋﻠﺖ اﯾﻦ ﺷﮑﺎف ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ رﻓﺘﺎر ﺑﺎروری ﻟﺰوﻣﺎْ ﻣﻨﺒﻌﺚ از ﻧﮕﺮش ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻄﻠﻮﺑﯿﺖ ﻓﺮزﻧﺪ ﻧﺒﻮده و ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪدی ﺑﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢﮔﯿﺮی زوﺟﯿﻦ دﺧﯿﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪد در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﺑﺮ ﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬاری وﺿﻌﯿﺖ ﮐﻼن اﻗﺘﺼﺎدی و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ وﺿﻌﯿﺖ اﻗﺘﺼﺎدی ﺧﺎﻧﻮار، ﻣﺒﻬﻢ ﺑﻮدن وﺿﻌﯿﺖ آﯾﻨﺪه ﭘﯿﺶرو، ﻋﻮاﻣﻞ رواﻧﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﺮس از زاﯾﻤﺎن و ﻓﺮزﻧﺪآوری، ﺗﺮس از اﺧﺘﻼل در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﺑﺎ آﻣﺪن ﻓﺮزﻧﺪ ﺟﺪﯾﺪ، اﻓﺰاﯾﺶ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻓﺮدی، ﺣﺴﺎسﺗﺮ ﺷﺪن ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ ﺑﻪ ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﻓﺮزﻧﺪﭘﺮوری ﺗﺤﻮﻻت ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ، ﻧﺪاﺷﺘﻦ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺧﺎﻧﻮاده ﮔﺴﺘﺮده، ﺗﺠﺮﺑﻪ زﯾﺴﺖ ﻣﻨﻔﯽ از ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﭘُﺮﺟﻤﻌﯿﺖ، ﺗﻐﯿﯿﺮات اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﭼﻮن اﻓﺰاﯾﺶ ﺳﻄﺢ ﺗﺤﺼﯿﻼت و ﻣﯿﺰان اﺷﺘﻐﺎل زﻧﺎن و دﺷﻮاری در ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﻧﻘﺸﯽ ﺑﺮای زﻧﺎن، رﺷﺪ ﻓﺮدﮔﺮاﯾﯽ، ﮐﺎﻫﺶ ﻣﻨﺎﻓﻊ اﺣﺴﺎﺳﯽ داﺷﺘﻦ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻓﺮزﻧﺪ، افزاﯾﺶ ﺳﻦ از دواج، ﻣﻮﺿﻮع ﻧﺎﺑﺎروری، اﻓﺰاﯾﺶ ﻧﺮخ ﺳﺰارﯾﻦ، اﺳﺘﻔﺎده ﻣﮑﺮر از داروﻫﺎی ﻫﻮرﻣﻮﻧﯽ ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی از ﺑﺎرداری، ﺳﻘﻂ ﺟﻨﯿﻦ، ﻧﻬﺎدﯾﻨﻪ ﺷﺪن ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺗﺤﺪﯾﺪ ﻣﻮاﻟﯿﺪ از ﺳﺎل 1372 ﺗﺎﮐﻨﻮن و... ﺗﺄﮐﯿﺪ ورزﯾﺪهاﻧﺪ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﮕﺮش ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ و ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ و اﻧﺘﻈﺎر از زﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺰ ازﺟﻤﻠﻪ ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬار ﺑﺮ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﻓﺮزﻧﺪآوری در ﮐﻨﺎر ﻣﻄﻠﻮﺑﯿﺖ ﻓﺮزﻧﺪ ذﯾﻞ اﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ اﺳﺖ. ﺑﻪﻋﺒﺎرت دﯾﮕﺮ ﺧﺎﻧﻮاده اﯾﺮاﻧﯽ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﻓﺮزﻧﺪ را ارزﺷﻤﻨﺪ و ﻣﻄﻠﻮب ﻣﯽداﻧﺪ، اﻣﺎ در ﻋﻤﻞ ﺑﻪﻋﻠﺖ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎی ﺳﺎﺧﺘﺎری ﯾﺎ ﻧﻬﺎدی و ﻋﺪم ﺣﻤﺎﯾﺖﻫﺎی ﻻزم، ﻓﺮزﻧﺪان ﮐﻤﺘﺮی را ﺑﻪ دﻧﯿﺎ ﻣﯽآورد. ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺿﺮوری اﺳﺖ ﮐﻪ اﮔﺮﭼﻪ ﻗﺎﻧﻮن «ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﺧﺎﻧﻮاده و ﺟﻮاﻧﯽ ﺟﻤﻌﯿﺖ» در راﺳﺘﺎی ﺑﺮونرﻓﺖ از ﭼﺎﻟﺶﻫﺎی ﻣﺬﮐﻮر و ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ ﻧﮕﺮش و ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﺮ ﻓﺮزﻧﺪآوری ﺗﺪوﯾﻦ ﺷﺪه و ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺐ رﺳﯿﺪه، اﻣﺎ ﺗﺴﻬﯿﻞ ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﻓﺮزﻧﺪﭘﺮوری ذﯾﻞ آن ﮐﻤﺘﺮ دﯾﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻓﻮق ﺗﺪوﯾﻦ ﻗﻮاﻧﯿﻨﯽ برای رﻓﻊ ﻧﮕﺮاﻧﯽ ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ از آﯾﻨﺪه ﻓﺮزﻧﺪان ﺑﻪوﯾﮋه ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ و ﺗﺴﻬﯿﻞ ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﻓﺮزﻧﺪﭘﺮوری ﺿﺮوری ﺑﻪﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ.
در ﻧﻬﺎﯾﺖ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﻣﺬﮐﻮر، ﻟﺰوم رﺻﺪ ﺟﺎﻣﻊ و ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی آﻣﺎری ﺣﻮزه ﻓﺮزﻧﺪآوری و ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎی ﻫﺮﯾﮏ از اﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎ در ﺗﺒﯿﯿﻦ وﺿﻌﺖ ﻣﻮﺟﻮد، ارزﯾﺎﺑﯽ ﻣﺴﺘﻤﺮ ﻗﺎﻧﻮن در ﺣﯿﻦ اﺟﺮا، ﻟﺰوم ﻧﻈﺎرت و ﻣﻄﺎﻟﺒﻪﮔﺮی در راﺳﺘﺎی ﺣﺬف ﺗﺸﺘﺖ دادهﻫﺎی آﻣﺎری در ﺷﺎﺧﺺ ﻧﺮخ ﺑﺎروری ﮐﻞ، ﻟﺰوم ﺳﯿﺎﺳﺘﮕﺬاری ﻣﻨﺎﺳﺐ در راﺳﺘﺎی ﺗﺴﻬﯿﻞ ازدواج و ﮐﺎﻫﺶ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﺳﻦ ازدواج ﺟﻬﺖ اﻓﺰاﯾﺶ ﻧﺮخ ﺑﺎروری، ﻟﺰوم ﺳﯿﺎﺳﺘﮕﺬاری ﻣﻨﺎﺳﺐ درﺧﺼﻮص ﮐﺎﻫﺶ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﺳﻦ ﻓﺮزﻧﺪآوری ﺿﻤﻦ ﺣﻔﻆ ﺳﻼﻣﺖ ﻣﺎدر و ﮐﻮدک، ﻟﺰوم ﻃﺮاﺣﯽ و ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﺗﺨﺼﺼﯽ ﻣﻠﯽ در ﺣﻮزه ﺟﻤﻌﯿﺖ و ﻓﺮزﻧﺪآوری (در دو ﺑُﻌﺪ رﻓﺘﺎری و ﻧﮕﺮﺷﯽ) ﻋﺪم ﺳﯿﺎﺳﺘﮕﺬاری ﺗﮏ ﺳﺎﺣﺘﯽ و ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﻤﺎم ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ و ﮔﺮوهﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺟﻬﺖ ارﺗﻘﺎی ﻧﺮخ ﺑﺎروری، ﻟﺰوم ﺳﻨﺠﺶ و اﺣﺼﺎی ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺬار ﺑﺮ ﺷﮑﺎف ﺑﯿﻦ رﻓﺘﺎرﻫﺎ و ﻧﮕﺮشﻫﺎی اﯾﺮاﻧﯿﺎن در ﺣﻮزه ﻓﺮزﻧﺪآوری از ﺟﻤﻠﻪ ﺗﻮﺻﯿﻪﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در اﯾﻦ ﮔﺰارش ﻣﻮرد ﺗﺄﮐﯿﺪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.