رابطۀ فیلم با سینمای ملی را میتوان به رابطۀ فرد و جامعه تشبیه کرد. گرچه تکتک فیلمها بهنوبۀ خود مهم هستند، سینمای ملی چیزی فراتر از تکتک فیلمهاست. فیلمهای بخش سودای سیمرغ جشنوارۀ فجر برگزیدههای سینمای ایران هستند و عالیترین سطح سینمای ایران را دستکم به روایت سیاستگذاران سینمای ملی، همانند یک متن متبلور میکند. اگر هر یک از این فیلمها را به نغمه و مجموعه نتهایی تشبیه کنیم از مجموعه این نغمات سرودی شنیده میشود که ترجمۀ عملی سیاستهای سینمایی و در سطح بالاتر نتیجۀ سیاستهای فرهنگی کشور است.
سینما را میتوان از دیدگاههای مختلف نقد و ارزیابی کرد. بیشک نقد هنری و بهکارگیری معیارهای فنی از قبیل کارگردانی، فیلمبرداری، دکوپاژ، میزانسن، تدوین و ... در ارزیابی یک فیلم یکی از روشهای مؤثر برای رشد هنر، صنعت و حرفۀ سینماست؛ اما آیا این تنها شیوۀ مؤثر و مفید برای نقد سینماست؟ آیا میتوان صرفاً به مرور فیلم و تدارک یادداشتهایی در نشریات چاپی و غیرچاپی اکتفا و گمان کرد نقد تمام و کمالی از سینما بهمنزلۀ امری فرهنگی و اجتماعی فیلم و سینما اتفاق افتاده است؟ جایگاه نقد فیلم در کمک به پیشرفت سینما کجاست و توجه به مسائل پیرامونی مؤثر در سینما در کشور ما کجاست؟ تحلیل همهجانبۀ فیلم چه جایگاهی نزد علاقهمندان و دستاندرکاران سینمای ما دارد؟