-
هادی سلیمانی قرهگل
دکتری جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی
نوشتار پیشِ رو درنظردارد تا ادعا یا ایدۀ «شکاف قومی در ایران» را واکاوی کند. همانگونهکه اشاره شد، در خصوص امر قومی در ایران عموماً با نوعی هراس اخلاقی گسترده و عمیق روبهرو هستیم که به مسئلهمندی قومیت برای تمامیت جامعه و هویت جمعی ایرانیان قائل است. به اعتبار این هراس، امر قومی در ایران میتواند محمل یا محلی برای ظهور شکاف اجتماعی و سیاسی باشد که انسجام و تمامیت جامعه (ملّت) را به مخاطره بیندازد. متن حاضر تلاش دارد تا بهصورت تحلیلی با این هراس روبهرو شود.
توجه به این نکته ضروری است که نوشتار پیشِ رو بیش از آنکه به خود شکاف بپردازد، همانگونهکه از نام آن برمیآید، مترصد واکاوی انتقادی ایدۀ «شکاف قومی» است. در همین منطق مسئلۀ اصلی را میتوان در قالب سؤالات زیر مفصلبندی کرد:
- چه امکانی برای مواجهۀ مفهومی با مسئلۀ قومی یا (در اینجا) شکاف قومی وجود دارد؟
- علوم اجتماعی در ایران به چه نحوی و با چه ادبیاتی با ایدۀ شکاف قومی روبهرو شده است؟
- مفاهیم، شاخصها و دادههای موجود به چه میزانی کفایت روبهروشدن با شکاف قومی را دارند؟
- پیامدهای نظری و مفهومی ایدۀ شکاف قومی برای علوم اجتماعی کداماند؟
برای پاسخ به این پرسشها در نوشتار حاضر تلاش خواهد شد تا ضمن بازخوانی مفهومی قومیت و رابطۀ دوگانۀ آن با ملّت و نیز سنخبندی نسبت علوم اجتماعی با ملّیگرایی به نحوۀ جایابی تاریخی امر قومی در ایدئولوژی ملّیگرایی عمتاً رمانتیک یک سدۀ گذشته در ایران پرداخته شود. بخشی از مقاله نیز به تحلیل ثانویۀ کیفی نتایج پروژههای ملّی طی سالهای اخیر دربارۀ مفاهیم ناظر به شکاف قومی و مقایسۀ آن با ادبیات پژوهشی این حوزه اختصاص خواهد داشت. مرور پروژههای مزبور، این امکان را میدهد که صرفنظر از هراس اخلاقی و ایدئولوژیک موجود پیرامون امر قومی، میزان کفایت تحلیلی شاخصهای موجود برای درک آن را ارزیابی نماییم.