-
سعید ارکانزاده یزدی
روزنامهنگار
مطبوعات ایران یک دهه است با بحران کاهش مخاطب و افت میزان مرجعیت خود در نظام رسانهای کشور مواجه شدهاند. سال 1398 یکی از سالهایی بود که این روند روبهنزول با شدت بیشتری جلو رفت. دلایل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی متعددی برای تشریح اینکه چرا مطبوعات به چنین وضعیتی دچار شدهاند وجود دارد که در این گزارش مهمترین آنها برشمرده میشود. برخی از این دلایل درونسازمانی بودهاند و برخی نیز از بیرون سازمانهای مطبوعاتی بر نهاد مطبوعات در کشور تأثیر گذاشتهاند. اما پیش از شرح این دلایل، باید به مسئله کلان مطبوعات در ایران اشاره کرد و بعد به ریشههای ایجاد این مسئله پرداخت.
سال 1398 سالی بود که در میان روزنامهنگاران نشریات چاپی و همچنین در میان مخاطبان مطبوعات، بیشازپیش این زمزمه درگرفت که «مطبوعات در حال زوالند». اتفاقاتی که در سال 1398 رخ داد، از سیل نوروز گرفته تا حوادث آبان ماه و سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی، سبب شد بسیاری از کارشناسان رسانهای به از دست رفتن مرجعیت مطبوعات اشاره کنند و بگویند دیگر این نوع رسانه در میان مردم اثرگذار نیست یا اثرگذاری آن تا حد بسیار پایینی کاهش یافته است. از سوی دیگر، بسیاری از مطبوعات با مشکل اقتصادی شدیدی مواجه شدند که ناشی از کاهش فروش و افزایش قیمت تولید و کمبود کاغذ در بازار بود. مشکل اقتصادی به تضعیف مرجعیت خبری نیز افزوده شد و اثرگذاری مطبوعات را دوچندان کاهش داد.
در این گزارش که به وضعیت مطبوعات در سال 1398 و روندهای آن در سال 1399 میپردازد، ابتدا سعی شده است مسئله اصلی مطبوعات در ایران و عللی که در ایجاد آن مسئله نقش داشتهاند تشریح و تبیین شوند؛ این کار با مرور رویدادهای سال 1398 صورت میگیرد اما از مرور صرف رویداد به تحلیل وضعیت مطبوعات میرسد. سپس مسائل اقتصادی مطبوعات بررسی میشود و نگاه سنتی به مطبوعات شرح داده میشود. در انتها نیز راهکارهایی سیاستی برای حل مسئله مطرح میشود و به این سئوال پاسخ داده میشود که در این میان، از دولت چه کاری برای توسعه مطبوعات برمیآید.
آنچه میتوان مسئله اصلی مطبوعات در سال 1398 دانست «رو به زوال بودن مطبوعات» بهمعنای دقیق کلمه است. مطبوعات ایران که در سالهای اخیر سیر نزولی خود را طی کردهاند، در انتهای سال 1398 به جایی رسیدند که میتوان گفت آستانه نابودی آنها بود. زوال که در اینجا بدان اشاره میکنیم، در لغت علاوه بر اینکه بهمعنی نابودی و نیستی است، معنای نقصان و کاهش و همچنین غروب ستارهها را هم در خود دارد.[1] مطبوعات ستارههایی بودند که تا یک دهه پیش بسیار میدرخشیدند و بر افکار عمومی تأثیر عمیق داشتند اما کمابیش نزدیک به یک دهه است که رو به افول میروند. بنابراین وقتی میگوییم مطبوعات رو به زوالند، لزوماً بدین معنی نیست که در آینده نزدیک از بین خواهند رفت و اثری از آنها باقی نخواهد ماند، بلکه مقصود این است مطبوعات در مسیری حرکت میکنند که انتهای آن سراشیب سقوط است و اگر قصدمان احتراز از این سقوط است ــ چرا که چنین سقوطی خسرانی بزرگ برای کشور در بر دارد ــ باید این مسیر را تغییر دهیم. بدیهی است در مطبوعات ایران، که بسیاری از متغیرهای آن در دست نهادهای دولتی و حاکمیتیِ فراتر از مطبوعات است، این تغییر مسیر تنها از عهده مطبوعات برنمیآید بلکه سیاستگذاران و نهادهای نظارتی نیز باید در این راه با جدیت و حسن نیت بکوشند.
اینکه چرا مطبوعات به سراشیبی سقوط افتادهاند، میتواند دلایلی داشته باشد همچون دخالت نظام سیاسی در فعالیتهای مطبوعاتی، محدودیتهای شدید در عملکرد رسانهها، برخوردهای قهری با روزنامهنگاران، ساختار بسیار قدیمی قانون مطبوعات، حرفهای نبودن بخش قابلتوجهی از روزنامهنگاران، تلاشنکردن مطبوعات برای بهروز کردن نوع روزنامهنگاری و شیوه ارایه محتوای خود، ضعیف نگه داشته شدن مطبوعات از لحاظ اقتصادی، بحرانهای سختافزاری همچون بحران کاغذ، تغییر ذائقه مخاطب و رونقگرفتن رسانههای جایگزین. برآیند چنین عللی باعث شده است خواننده مطبوعات بهشدت کاهش یابد.
در حال حاضر، طبق مشاهدات میدانی در تهران، در دکههای مطبوعات حدود 20 عنوان روزنامه و به همین تعداد نیز مجله به فروش میرسد. تیراژ روزنامهها در بهترین حالت از 30 هزار نسخه فراتر نمیرود.[2] در سال 1396 که اوضاع مطبوعات نسبت به حال حاضر خیلی بهتر بود و بحران کاغذ و افزایش شدید قیمت ارز و تورم مشکلات مضاعف برای مطبوعات درست نکرده بود، معاون امور مطبوعاتی وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میزان کل تیراژ مطبوعات در کشور را 800 هزار نسخه اعلام کرد و افزود نیمی از آنها نیز برگشت میخورد.[3] این ارقام برای تیراژ مطبوعات در مقایسه با جمعیت بیش از 80 میلیون نفری ایران بسیار پایین است و عملاً نشان میدهد از نظر کمّی مطبوعات جایگاه خیلی پایینی در نظام رسانهای کشور دارند. اما این جایگاه از نظر کیفی و میزان ارجاعات حرفهای، توان تولید نیروهای رسانهای و تشکلیابی همچنان چشمگیر است و باید تلاش کرد در کنار اینکه جایگاه کیفی مطبوعات ارتقا یابد، وضعیت کمی آنها نیز در کشور بهتر شود.