امروز زبان فرهنگ به میزان جالبتوجهی تصویری شده است. فرهنگ مردم این دوران چنان دیداری شده که انتقال مؤثر پیام بدون تصاویر کاری دشوار و دور از ذهن مینماید. فرهنگ دیداری مقولهای است فراتر از مطالعه تصویر که در مواجهه با مخاطب در دو مرحله عمل میکند.
در مرحله اول، مانند چشماندازی است که در آن، جهان تصویر به تولید معنا، ایجاد و حفظ ارزشهای زیباشناختی، کلیشههای جنسیتی و روابط قدرت درون فرهنگ میپردازد. در سطحی دیگر، با وسعت گرفتن دامنۀ دیداری، حوزهای به وجود میآید که در آن معانی فرهنگی شکل میگیرند.
در روزگار فناوریهای رسانهای پیوسته درحالتوسعه، شبکۀ نمایش خانگی یکی از پرنفوذترینهاست. ضرورت این پژوهش بهویژه در جامعه امروز ما که بیشازپیش در حوزۀ پوشش زنان دچار چالشهای جدی شده، ازآنروست که نشان میدهد الگوهای ارائهشده برای پوشاک زنان از سوی پرمخاطبترین رسانهها، چه قرابت و تناسبی با مؤلفههای هویتی ایرانیاسلامی داشتهاند.
هدف این مطالعه، بررسی نسبت میان گفتمان بازتولیدشده در شبکه نمایش خانگی بهوسیلة پوشش بازیگران زن با مؤلفههای هویت ایرانیاسلامی است. این مقاله با رویکرد کیفی، با روش تحلیل گفتمان بصری و با بهکارگیری چهارچوب مفهومی برگرفته از نظریههای تحلیل گفتمان فوکو و فرهنگ دیداری میرزوئف انجامشده است.
مطالعه مضامین فرعی و اصلی و گفتمان غالب شکلگرفته بهوسیلۀ پوشش بازیگران زن در چهار سریال پرمخاطب شبکه نمایش خانگی شامل خاتون، جیران، قورباغه و یاغی حاکی از آن است که مؤلفههای اصلی هویت ایرانیاسلامی در ذائقهسازی در سبک پوشش جامعه، سهم بسیار اندکی را به خود اختصاص داده و از سوی تولیدکنندگان این آثار مورد غفلت واقعشده است.