-
عباس وریج کاظمی
هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی -
مسرت امیرابراهیمی
دکترای جغرافیای شهری
هنگامی که نخستین مراکز تجاری در اواخر دهۀ ۱۳۶۰ و پس از پایان جنگ در تهران ساخته میشدند، نگاه عمومی به آنها همراه با هیجان و خوشبینی بود. در آن سالها، این مراکز به همراه ظاهر تماشاییشان و دگرگونیهایی که در مصرف فرهنگی فضاهای شهری به وجود میآوردند، به دیدۀ مثبت نگریسته میشدند. گویی تهران پس از جنگ باید رنگ و لعابی به چهرۀ خاکستری و خسته خود میکشید و چه چیزی بهتر از فضاهای شهریای که تحرک همزمان شهروندان و کالاها را ممکن کنند. همزمانی این تحرکات با بحثهای توسعۀ فرهنگی و انسانی که توسعۀ اقتصادی را با فرصتهای شهروندی فراملی پیوند میزدند، این دگرگونی در فضای شهری را مشروع میساخت.
«دیگری» این فضاهای شهری نیز گویی در یک تقسیمبندی پیشبینیشده، آن بخش از نیروهایی بودند که ساخت و توسعۀ این مراکز را با تداوم ارزشهای انقلابی و دینی همجهت نمیدانستند و به همین دلیل، از نظر آرمانزدایی از جامعۀ پساانقلابی و ترویج زندگی مصرفی به آن خرده میگرفتند.
دو دهه پس از این صورتبندی، شرایط بسیار تغییر یافته است. این تغییر نه به دلیل پیچیدگی و چندگانگی کاربری مراکز خرید چند منظوره، بلکه به علت روشنتر شدن روابط قدرت حول ساخت و توسعۀ این مراکز بوده است. آن دوگانههای ایدئولوژیک سالهای دهۀ ۱۳۷۰، اینک برای تحلیل جنبههای فرهنگی و اجتماعی مراکز خرید چندمنظوره در تهران کفایت نمیکند، چرا که بهروشنی دیده میشود که بسیاری از نهادهای انقلابی که پاسداشت ارزشهای انقلابی را نیز به عهده دارند، خود در سرمایهگذاری و ساخت این مراکز دخیل هستند و تلاش برای انتقال حوزۀ عمومی شهری از خیابانها و معابر و پارکها - که پیشتر معمول و گاه مسئلهساز بود- مراکز خرید را در اولویت خود قرار دادهاند. گذر از سیاستهای متمرکز دولتی به آزادسازی اقتصادی نیز در این تغییر ذائقه دخیل بوده است. سیاست خودگردانی نهادها که در دهۀ ۱۳۶۰ برنامهریزی شد، اما به عللی به طور کامل اجرایی نشد، از اوایل دهۀ ۱۳۸۰ با قوت بیشتری ادامه یافت و دامنهاش از نهادهای عمومی و خدماتی همچون شهرداری و مخابرات و...، به نهادها و وزارتخانههای معظم فرهنگی، سیاسی و نظامی نیز کشیده شد. در شرایطی که نهادها، دستکم تأمین بخشی از هزینههای جاریشان را ناگزیر خود به دست میگیرند، روابط و معاملات تجاری نیز میان این نهادها با سازمانهای اقتصادی - از جمله اقتصاد شهری- گسترش بیشتری مییابد.
نویسندگان در این کتاب نشان میدهند که چگونه کژدیسه بودن و نامتقارن بودن این شکل از توسعۀ تجاری، پیامدهای خواسته و ناخواستۀ بسیاری را به همراه میآورد. مهاجرتهای درونشهری، ادغام حوزۀ عمومی در شبهفضای عمومی، تسری مراکز خرید به چهارگوشۀ شهر و... پدیدههای جدیدی هستند که پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی جدیدی را با خود به همراه میآورند.
در اواخر دهۀ 1380 شهر دچار تحولات بزرگی شده است. شهردار از یکسو پروژههای عمرانی بزرگی همچون بزرگراه دوطبقۀ صدر، بازسازی بافتهای فرسوده، گسترش و توسعۀ ناوگان حملونقل شهری، توسعۀ خطوط مترو را موجب شد و از سوی دیگر، مشوق توسعۀ بلندمرتبهها، برجها، مگامالها بوده است. توسعۀ بزرگراهی و حل معضل ترافیکی به دلیل کمبود بودجه به پروژههای دومی یعنی گسترش برجها، بلندمرتبهها و مگامالها انجامید، چرا که صدور پروانۀ تجاری حدود پنج برابر پروانههای عادی برای شهرداریها درآمد ایجاد میکند. اقتصاد سیاسی که فروش تراکم میآفریند، در عمل به نفع طبقات سرمایهدار و حاکم منجر شد، اگرچه هدف اولیۀ آن، رساندن تأمین منابع مالی شهرداری برای خدمات رسانی گستردهتر باشد.
مگامالهای جدید بر خلاف مراکز خرید در دهۀ 1370 مکانی چند منظورهاند. در حالی که در دهۀ 1370 مراکز خرید، فقط مکانهایی برای خرید کالا طراحی شدند در دهۀ 1390 مگامالها هویت فراغتی را در خود غالب کردهاند. برای مثال مجموعهای از فضای بازی برای کودکان، فضاهای رستورانی و فوت کورت، فضای هنری و سینمایی، فضاهای خرید به تفکیک علائق نسلی و سنی را در خود جای دادهاند. زنجیرۀ مصرف و خرید و فراغت در این مراکز است که کامل میشود. مالها خرید را از فعالیتی مبتنی بر نیاز به فعالیتی مبتنی بر فراغت تغییر دادهاند.
مگامالهای شکلگرفته در دهۀ 1390 با مراکز خرید از این بعد متفاوتاند. آنها فقط مراکز خرید نیستند، اما به این معنا هم نیست که خرید، موضوعیت خود را برای مطالعه از دست داده است، بلکه شکلهای بسیار پیچیدهای یافته است که مصرف در آن نقشی برجسته پیدا میکند و از دیگر سو، مجتمعهای تجاری چندمنظوره به عنوان بخش مهمی از فضاهای عمومی تبدیل شدهاند.
آنچه به عنوان شرح کلی از روند توسعۀ مراکز خرید در کتاب آورده شد، این پرسش کلیدی را پیش میکشد که رشد روزافزون تعداد مراکز خرید در شهر تهران چه پیامدی بر شهر و زندگی مردم دارد؟ و اساساً چه سیاستی ضرورت آنچه امروزه تهران با فضاهای تجاری تجربه میکند را ممکن کرده است؟
نویسندگان در این کتاب از طریق مجموعهای از منظرهای پژوهشی تلاش کردهاند درباره ابعاد متفاوت این موضوع تحقیق کنند. در یک معنای کلی، دو رویکرد درون تحقیق وجود داشته است، از یکسو نگاهی تفسیرگرایانه به مصرف و توسعۀ مراکز خرید، به این معنا که چگونه این مکانهای تجاری جدید، صرفنظر از سیاستهای رسمی و غیررسمی، آشکار و غیر آشکار مورد استفادۀ مردم قرار میگیرند؟ اساساً به چه میزان و چه گرایشی از مردم از این فضاها استفاده میکنند؟ حضور مردم حاوی چه معانیای در زندگی شهری است؟ نویسندگان به واسطه این نوع پرسشها به فهم پیامدهای خواسته و ناخواسته اینگونه مجتمعهای تجاری در نزد ذینفعان - و چهبسا طردشدگان- نزدیک شدند. از دیگر سو، فهمی نزدیک به رویکرد اقتصاد سیاسی قرار دارد و پاسخ به این سؤال که تحت چه شرایطی شکل فعلی تهران ممکن شده است؟ چه جریانهایی گرایش به توسعۀ مراکز خرید را موجب شده است و در مجموع، توسعه و گسترش بیرویۀ مجتمعهای تجاری را با چه نیروها و فرایندهایی باید توضیح داد. پرداختن به سیاستها، رویهها، طرحهای جامع و تفصیلی، جلسهها و کارگروهها بخشی از راههای فهم این بخش از داستان است. نویسندگان به سنتز این دو سطح روایت توجه کردهاند.
هدف اصلی کتاب حاضر، مطالعۀ پیامدهای فرهنگی و اجتماعی ناشی از حضور مالها و مراکز خرید در شهر تهران و همینطور، چگونگی استفادۀ مصرفکنندگان و شیوۀ مدیریت آنها در شهر تهران است. چنین مطالعهای هدف بهبود سیاستگذاریهای شهری در ارتباط با مراکز خرید و مصرف را در سر دارد.
ابتدا، سیاستهای موجود در زمینۀ ساختوساز با تأکید بر ساختوساز تجاری و سیاستهای گسترش مالها در تهران بررسی میشود. پرسش این است که تهران کنونی در بستر فضاهای تجاری رشدیابندهاش در چه شرایطی و با چه زمینههایی ممکن شده است؟ سپس، باید برای فهم گوناگونیهای مراکز خرید در تهران گونهشناسی از مراکز خرید موجود در شهر تهران ارایه شد. هدف در اینجا این بود که اصولاً چه تعداد مراکز خرید در تهران وجود دارد و رشد و توسعۀ آن طی چند دهه چگونه بوده است؟
سپس، هدف کتاب این بوده است که فرهنگ رفتار خرید و مواجهه با فضاهای خرید از جمله مالها و مراکز خرید در تهران مطالعه شود. اینکه چه کسانی بیشتر ترجیح میدهند از مراکز خرید دیدن یا خرید کنند؟ در تهران به لحاظ سنی، جنسی، منطقهای، وضعیت اشتغال و سطح تحصیلات، چه کسانی به مراکز خرید و مگامالها میروند؟ بعد از فهم کمی رفتارهای مردم در مراجعه به مراکز خرید با تمرکز بر تعدادی از مراکز خرید مصرفکنندگان و فروشندگان مراکز خرید دستهبندی شده است.