نویسنده‌ها

  • تصویر عباس وریج کاظمی

    عباس وریج کاظمی

    هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی
  • تصویر مسرت امیرابراهیمی

    مسرت امیرابراهیمی

    دکترای جغرافیای شهری

مگامال‌ها و مجتمع‌های بزرگ تجاری در تهران

کتاب «مگامال‌ها و مجتمع‌های تجاری بزرگ در تهران» نوشته‌ی عباس کاظمی و مسرت امیرابراهیمی در یازده فصل و ۶۵۷ صفحه توسط انتشارات مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران منتشر شده است. هدف این کتاب فهم تحولات احتمالی در آیندۀ شهر از بعد فرهنگی و اجتماعی با توجه به گسترش فرهنگ مالی شدن است.
تصویر مگامال‌ها و مجتمع‌های بزرگ تجاری در تهران

هنگامی که نخستین مراکز تجاری در اواخر دهۀ ۱۳۶۰ و پس از پایان جنگ در تهران ساخته می‏‌شدند، نگاه عمومی به آن‌ها همراه با هیجان و خوش‌بینی بود. در آن سال‌ها، این مراکز به همراه ظاهر تماشایی‏شان و دگرگونی‌‏هایی که در مصرف فرهنگی فضاهای شهری به وجود می‌‏آوردند، به دیدۀ مثبت نگریسته می‌‏شدند. گویی تهران پس از جنگ باید رنگ و لعابی به چهرۀ خاکستری و خسته خود می‏‌کشید و چه چیزی بهتر از فضاهای شهری‌‏ای که تحرک هم‌زمان شهروندان و کالاها را ممکن کنند. هم‌زمانی این تحرکات با بحث‌های توسعۀ فرهنگی و انسانی که توسعۀ اقتصادی را با فرصت‏‌های شهروندی فراملی پیوند می‌‏زدند، این دگرگونی در فضای شهری را مشروع می‌‏ساخت.

«دیگری» این فضاهای شهری نیز گویی در یک تقسیم‏‌بندی پیش‏‌بینی‌شده، آن بخش از نیروهایی بودند که ساخت و توسعۀ این مراکز را با تداوم ارزش‏‌های انقلابی و دینی هم‏‌جهت نمی‌‏دانستند و به همین دلیل، از نظر آرمان‏‌زدایی از جامعۀ پساانقلابی و ترویج زندگی مصرفی به آن خرده می‏‌گرفتند.

دو دهه پس از این صورت‏‌بندی، شرایط بسیار تغییر یافته است. این تغییر نه به دلیل پیچیدگی و چندگانگی کاربری مراکز خرید چند منظوره، بلکه به علت روشن‌‏تر شدن روابط قدرت حول ساخت و توسعۀ این مراکز بوده است. آن دوگانه‏‌های ایدئولوژیک سال‌های دهۀ ۱۳۷۰، اینک برای تحلیل جنبه‏‌های فرهنگی و اجتماعی مراکز خرید چندمنظوره در تهران کفایت نمی‌‏کند، چرا که به‌روشنی دیده می‏‌شود که بسیاری از نهادهای انقلابی که پاسداشت ارزش‌های انقلابی را نیز به عهده دارند، خود در سرمایه‏‌گذاری و ساخت این مراکز دخیل هستند و تلاش برای انتقال حوزۀ عمومی شهری از خیابان‌ها و معابر و پارک‌‏ها - که پیش‌تر معمول و گاه مسئله‏‌ساز بود- مراکز خرید را در اولویت خود قرار داده‏‌اند. گذر از سیاست‌های متمرکز دولتی به آزادسازی اقتصادی نیز در این تغییر ذائقه دخیل بوده است. سیاست خودگردانی نهادها که در دهۀ ۱۳۶۰ برنامه‏‌ریزی شد، اما به عللی به طور کامل اجرایی نشد، از اوایل دهۀ ۱۳۸۰ با قوت بیشتری ادامه یافت و دامنه‏‌اش از نهادهای عمومی و خدماتی همچون شهرداری و مخابرات و...، به نهادها و وزارتخانه‌‏های معظم فرهنگی، سیاسی و نظامی نیز کشیده شد. در شرایطی که نهادها، دست‌کم تأمین بخشی از هزینه‏‌های جاری‏شان را ناگزیر خود به دست می‏‌گیرند، روابط و معاملات تجاری نیز میان این نهادها با سازمان‌های اقتصادی - از جمله اقتصاد شهری- گسترش بیشتری می‌‏یابد.

نویسندگان در این کتاب نشان می‌دهند که چگونه کژدیسه بودن و نامتقارن ‏بودن این شکل از توسعۀ تجاری، پیامدهای خواسته و ناخواستۀ بسیاری را به همراه می‏‌آورد. مهاجرت‏‌های درون‏‌شهری، ادغام حوزۀ عمومی در شبه‏‌فضای عمومی، تسری مراکز خرید به چهارگوشۀ شهر و... پدیده‏های جدیدی هستند که پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی جدیدی را با خود به همراه می‏‌آورند.

در اواخر دهۀ 1380 شهر دچار تحولات بزرگی شده‏ است. شهردار از یک‌سو پروژ‏ه‏‌های عمرانی بزرگی همچون بزرگراه دو‌طبقۀ صدر، بازسازی بافت‌های فرسوده، گسترش و توسعۀ ناوگان حمل‌ونقل شهری، توسعۀ خطوط مترو را موجب شد و از سوی دیگر، مشوق توسعۀ بلند‌مرتبه‏‌ها، برج‌ها، مگامال‏‌ها بوده ‏است. توسعۀ بزرگراهی و حل معضل ترافیکی به دلیل کمبود بودجه به پروژ‏ه‏‌های دومی یعنی گسترش برج‌ها، بلندمرتبه‏‌ها و مگامال‏‌ها انجامید، چرا که صدور پروانۀ تجاری حدود پنج برابر پروانه‏‌های عادی برای شهرداری‏‌ها درآمد ایجاد می‏‌کند. اقتصاد سیاسی که فروش تراکم می‏‌آفریند، در عمل به نفع طبقات سرمایه‌‏دار و حاکم منجر شد، اگرچه هدف اولیۀ آن، رساندن تأمین منابع مالی شهرداری برای خدمات رسانی گسترده‏‌تر باشد.

مگامال‏‌های جدید بر خلاف مراکز خرید در دهۀ 1370 مکانی چند منظوره‏‌اند. در حالی‏ که در دهۀ 1370 مراکز خرید، فقط مکان‌هایی برای خرید کالا طراحی شدند در دهۀ 1390 مگامال‏‌ها هویت فراغتی را در خود غالب کرده‌‏اند. برای مثال مجموعه‌‏ای از فضای بازی برای کودکان، فضاهای رستورانی و فوت کورت، فضای هنری و سینمایی، فضاهای خرید به تفکیک علائق نسلی و سنی را در خود جای داده‏‌اند. زنجیرۀ مصرف و خرید و فراغت در این مراکز است که کامل می‌‏شود. مال‏‌ها خرید را از فعالیتی مبتنی بر نیاز به فعالیتی مبتنی بر فراغت تغییر داده‌‏اند.

مگامال‏‌های شکل‌گرفته در دهۀ 1390 با مراکز خرید از این بعد متفاوت‌‏اند. آن‌ها فقط مراکز خرید نیستند، اما به این معنا هم نیست که خرید، موضوعیت خود را برای مطالعه از دست داده است، بلکه ‌شکل‌های بسیار پیچیده‌‏ای یافته است که مصرف در آن نقشی برجسته پیدا می‏‌کند و از دیگر سو، مجتمع‏‌های تجاری چند‌منظوره به عنوان بخش مهمی از فضاهای عمومی تبدیل شده‌‏اند.

آنچه به عنوان شرح کلی از روند توسعۀ مراکز خرید در کتاب آورده شد، این پرسش کلیدی را پیش می‏‌کشد که رشد روزافزون تعداد مراکز خرید در شهر تهران چه پیامدی بر شهر و زندگی مردم دارد؟ و اساساً چه سیاستی ضرورت آنچه امروزه تهران با فضاهای تجاری تجربه می‏‌کند را ممکن کرده است؟

نویسندگان در این کتاب از طریق مجموعه‏‌ای از منظرهای پژوهشی تلاش کرده‌اند درباره ابعاد متفاوت این موضوع تحقیق کنند. در یک معنای کلی، دو رویکرد درون تحقیق وجود داشته است، از یک‌سو نگاهی تفسیرگرایانه به مصرف و توسعۀ مراکز خرید، به این معنا که چگونه این مکان‌های تجاری جدید، صرف‌نظر از سیاست‌های رسمی و غیررسمی، آشکار و غیر آشکار مورد استفادۀ مردم قرار می‏‌گیرند؟ اساساً به چه میزان و چه گرایشی از مردم از این فضاها استفاده می‏‌کنند؟ حضور مردم حاوی چه معانی‌ای در زندگی شهری است؟ نویسندگان به واسطه این نوع پرسش‌ها به فهم پیامدهای خواسته و ناخواسته این‌گونه مجتمع‏‌های تجاری در نزد ذی‏نفعان - و چه‌بسا طردشدگان- نزدیک شدند. از دیگر سو، فهمی نزدیک به رویکرد اقتصاد سیاسی قرار دارد و پاسخ به این سؤال که تحت چه شرایطی شکل فعلی تهران ممکن شده است؟ چه جریان‏‌هایی گرایش به توسعۀ مراکز خرید را موجب شده ‏است و در مجموع، توسعه و گسترش بی‌‏رویۀ مجتمع‏‌های تجاری را با چه نیروها و فرایندهایی باید توضیح داد. پرداختن به سیاست‌ها، رویه‌‏ها، طرح‌های جامع و تفصیلی، جلسه‌ها و کارگروه‏‌ها بخشی از راه‏‌های فهم این بخش از داستان است. نویسندگان به سنتز این دو سطح روایت توجه کرده‌اند.

هدف اصلی کتاب حاضر، مطالعۀ پیامدهای فرهنگی و اجتماعی ناشی از حضور مال‏‌ها و مراکز خرید در شهر تهران و همین‌طور، چگونگی استفادۀ مصرف‌کنندگان و شیوۀ مدیریت آن‌ها در شهر تهران است. چنین مطالعه‌‏ای هدف بهبود سیاست‌گذاری‏‌های شهری در ارتباط با مراکز خرید و مصرف را در سر دارد.

ابتدا، سیاست‌های موجود در زمینۀ ساخت‌وساز با تأکید بر ساخت‌وساز تجاری و سیاست‌های گسترش مال‏‌ها در تهران بررسی می‏‌شود. پرسش این است که تهران کنونی در بستر فضاهای تجاری رشد‌یابنده‏‌اش در چه شرایطی و با چه زمینه‏‌هایی ممکن شده است؟ سپس، باید برای فهم گوناگونی‏‌های مراکز خرید در تهران گونه‌شناسی از مراکز خرید موجود در شهر تهران ارایه شد. هدف در اینجا این بود که اصولاً چه تعداد مراکز خرید در تهران وجود دارد و رشد و توسعۀ آن طی چند دهه چگونه بوده است؟

سپس، هدف کتاب این بوده است که فرهنگ رفتار خرید و مواجهه با فضاهای خرید از جمله مال‏‌ها و مراکز خرید در تهران مطالعه شود. اینکه چه ‏کسانی بیشتر ترجیح می‏‌دهند از مراکز خرید دیدن یا خرید کنند؟ در تهران به لحاظ سنی، جنسی، منطقه‌ای، وضعیت اشتغال و سطح تحصیلات، چه کسانی به مراکز خرید و مگامال‏‌ها می‏‌روند؟ بعد از فهم کمی رفتارهای مردم در مراجعه به مراکز خرید با تمرکز بر تعدادی از مراکز خرید مصرف‌کنندگان و فروشندگان مراکز خرید دسته‌بندی شده‌ است.

283710