بحران رسانهایشدۀ مسمومیت دختران در مدارس ایران در اسفندماه 1401 به اوج خود رسید؛ از 3 ماه پیش که مسئلۀ مسمومیت دختران در مدارس قم به رسانهها راه یافت، ماجرا علیرغم سکوت اولیۀ مراجع رسمی، در میان مردم به موضوع بحثهای روزمره تبدیل شد. افزایش تصاعدی گزارشهای رسانهای از مسمومیتهایی که حالا دیگر در فضای مجازی با عنوان «مسمومیت سریالی دختران» طرح میشد، مسئله را تبدیل به دغدغهای فراگیر برای والدین و دانشآموزان کرد و در نهایت با بیان رسمی حاکمیتی، مسئله رسماً بهعنوان مشکلی امنیتی تلقی و اعلام شد. هرچند ورود حکیمانۀ مقام معظم رهبری به مسئله و اعلام موضع صریح نظام دربارۀ این بحران و تعبیر از آن بهعنوان جنایت، خاصیت تسکینی برای افکار عمومی ملتهب داشت؛ اما در این میان نیازی جدی برای توجه به ابعاد فرهنگی و ارتباطاتی مسئله احساس میشد. شاید اصلیترین اتفاقی که در بُعد ادراکی و شناختی رخ نموده، مسئلۀ هراس جمعی و احساس عمومیشدۀ ناامنی و تسری اجتماعیِ آن است. براساس دادههای موجود، بخش قابلاعتنایی از جامعه در پی این حوادث احساس ناامنی کردهاند. گزارش حاضر در تلاش است تا ضمن تکیه بر ابعاد فرهنگی و اجتماعی امنیت، ضمن مطالعۀ مردمشناختی ابعادی از بحران مسمومیت دختران، با تکیه بر مرور آماری، مسئلۀ ناامنی و امنیت را از دریچۀ فرهنگی موردمداقه قرار دهد و به سرفصلهای سیاستی در این راستا برسد. رویکرد اصلی این گزارش، احساس ناامنی درنتیجۀ بیاعتمادی نهادی است که به گواه آمار طی چند سال گذشته رشد یافته است. ابتدا چارچوب تحلیلی ارائه شده که در آن، امنیت و احساس امنیت از مقولهای صرفاً فیزیکی به مقولهای فرهنگی و اجتماعی گسترش یافته است. دو متغیر اصلی چارچوب تحلیلی گزارش حاضر، اعتماد نهادی و احساس امنیت است. سپس روند اعتماد نهادی در ایران طی سالهای گذشته ارائه شده و در سایۀ همین روند اعتماد نهادی است که میتوان نحوۀ مواجهۀ مردم با بحران مسمومیت دختران را درک کرد. بنابراین در بخش بعدی گزارش، نحوۀ مواجهۀ مردم با بحران در یک مطالعۀ موردی بررسی و در نهایت نکات سیاستی مسئله از منظر فرهنگ و ارتباطات بیان شده است.