سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی جامع مستلزم شناخت، توصیف و تحلیل وضعیت فرهنگی-هنری هراستان و پیبردن به امکانات، قابلیتها و محدودیتهای زیرساختاری و ویژگیهای فرهنگی و نرمافزاری آن استان است. از جملۀ مهمترین راههای تحقق اهداف یادشده استفاده از آمار، اطلاعات و مستندات موجود و گفت و گو با مطلعات و متخصصان آشنا با حوزههای گوناگون فرهنگی و هنری است. در این راستا، هدف اولیه پژوهش حاضر توصیف وضعیت فرهنگی و هنری استان کهگیلویه و بویراحمد بر اساس مستندات و اطلاعات موجود و گفت و گو با متخصصان آشنا با فرهنگ بومی استان بوده است. هرچند در هر دو حوزۀ مستندات موجود و دسترسی به مطلعان و متخصصان کلیدی استانمحدودیتهایی وجود داشت؛ با این وجود محقق با هدف توصیفی – تحلیلی و استفاده از اطلاعات موجود و تکنیک مصاحبۀ نیمهساختاریافته در صدد شناسایی ویژگیها، فرصتها و ظرفیتهای بومی و ارائۀ امکانات و محدودیتهای ساختاری و برشمردن نقاط قوت و ضعفِ خصیصههای فرهنگی – روانشناختیِ استان و مردم این استان برآمد.
در این تحقیق با توجه به منطق روش کیفی، از طریق نمونهگیری هدفمند و با منطق حداکثر تنوع با 13 نفر از متخصصان، مطلعان و زنان و مردان آشنا با فرهنگ بومی استان مصاحبه شد. تحلیل دادهها از طریق ارائۀ جداول توصیفی و نمودار میلهای(برای اطلاعات اسنادی) و تکنیکهای تحلیل مضمونی( برای مصاحبهها) صورت گرفت. در مجموع میتوان مهمترین یافتههای تحقیق را به صورت زیر برشمرد:
استان کهگیلویه و بویراحمد استانی با قدمت فرهنگی خیلی بالا، دارای سه شیوۀ زیست عشایری، روستایی و شهرنشینی است. همچنین سه قابلیت مهم منابع تاریخی، منابع طبیعی و منابع صنعتی سه اضلاع مثلث هویتی این استان محسوب میشوند که تجلی و تجسم عینی این اضلاع سه گانه، را میتوان تا حدزیادی، به ترتیب، شهرهای دهدشت (یادگار بلاد شاپور)، یاسوج (پایتخت طبیعت ایران) و گچساران (بام نفتی ایران) دانست. وضعیت استان از نظر زیرساختارهای فرهنگی به ویژه صنعت سینما، هنرهای زیبا، صنعت فیلم و نماش نامه نامناسب است. مهمترین ویژگی فرهنگی حاکم بر کل استان که چون نخ تسبیحی پیوند دهندۀ هر سه شیوۀ زیست بوده و همزمان هم تجلیگاه انسجام و همبستگی شدید مردم است و هم از مهمترین موانع توسعه شناخته میشود، روح تیره- طایفهگرایی شدید در استان است. نابرابری جنسیتی شدید، شکافهای سیاسی برجسته بین دو نیروی اصولگرایی و اصلاحطلبی، عشق و علاقه به ادبیات بومی – محلی، و شاهنامهخوانی از دیگر ویژگیهای برجسته فرهنگی استان هستند.
مهمترین فعالیت دستگاههای رسمی در استان در بخش قرآن و فعالیتهای قرآنی بوده است. مهمترین فعالیت فرهنگی - هنری غیررسمی و خودجوش مردم نیز شاهنامهخوانی بوده است. شاهنامهخوانی که به همراهِ ادبیات غنایی و حماسی و موسیقی بومی- محلی با کارکرد پنهانی و نیاندیشیدۀ پیوند بین نسلی، انتقال داشتههای فرهنگی بومی به نسلهای جوانتر، و تهییج روحیۀ سلحشوری و دلاوری اسباب تداوم نمادهای برجسته مردم به ویژه گویش لری و جلوگیری از فراموشی دیگر عناصر فرهنگ غنی لُری را فراهم نمودهاند. در بین اشکال هنری مدرنتر، قالب تئاتر جایگاه والاتری بین مردم مناطق مختلف استان دارد چون نیازمند ابزار و لوازم فنی نیست، با پیشینۀ فرهنگی و دینی مردم سازگارتر است و می تواند به سهولت پیام مورد نظر کنشگران و بازیگران را به مخاطبان منتقل نماید.
وضعیت توزیع امکانات فرهنگی در سطح استان نامطلوب است، تا جائیکه اکثر یا در مواردی، تمام امکانات فرهنگی و هنری استان در مرکز استان(یاسوج) متمرکز شدهاند. در نهایت سیاستگذاری فرهنگی در استان مستلزم توجه به هر دو نوع کمبودهای امکانات زیربنایی استان، و ویژگیهای فرهنگی – تاریخی مردم این سرزمین، به ویژه، وضعیت متناقض دلدادگی به سنت و نشانههای آن( به ویژه قوم و خویشگرایی) و گرایش به توسعه و شاخصهای آن(به ویژه قانونگرایی) میباشد. به تعبیر زیبای یکی از مصاحبه شوندگان، مردم استان «پا در سنت و سر در مدرن دارند». همۀ مردم اعم از مردم عادی و نخبگان، نه رهایی از آموزهها، خلقیات و کردارهای سنتیِ مطلوب را امکانپذیر میدانند؛ نه چشمپوشی و صرف نظر نمودن از آموزهها، آرزوها، اندیشه-ها، کردارها و دستاوردهای مادی و معنویِ مدرن و غیرسنتی را مطلوب.
نکتۀ آخر اینکه مشارکت کنندگان در تحقیق از نوع عملکرد دستگاههای فرهنگی عمده، حضور و مداخلۀ فراگیر و ناکارآمد دستگاههای حکومتی – سیاسی در فعالیتهای فرهنگی، توزیع ناعادلانۀ منابع، توجه بیش از حد به بعضی فعالیتهای فرهنگی و نادیده گرفتن فعالیتهای فرهنگی سازگارتر با وضعیت فرهنگی استان، عدم شایستهسالاری و بیضابطگی در انتخاب مسئولان و مدیران فرهنگی استان ناراضی هستند.